عابرین ای عابرین

بگذرید از راه من بی هیچ گونه فکر

دشمن می رسد می کوبدم بر در

خواهدم پرسید نام و هر نشان دیگر

وای بر من

به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را

تا کشم از سینه ی پر درد خود بیرون

تیرهای زهر را دلخون

وای بر من



نيما