نگاه كن
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سايه ی سياه سرکشم
اسير دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
***
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمين عطرها و نورها
مرا ببر اميد دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می کشانيم
فراتر از ستاره می نشانيم
...
نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی سياه ديدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو می دمی و آفتاب می شود ..............
فروغ فرخ زاد