جناب عشق عجب باغبان بی رحمی است
خدا به حق دل عاشقان سرگردان
مرا به آنچه که بودم دوباره برگردان
به کد خدایی آبادی به دور از عشق
نه این رعیّت خانه خراب و سرگردان
یقین که عشق و غمش حکم نان انسان است
ولی امان که اگر در گلو بماند نان
جناب عشق عجب باغبان بی رحمی است
دو لاله چیدن از آن باغ و این همه تاوان!
به قدر قدرت هر کس ستم سزاوار است
مگر که بید چه دارد برابر طوفان
خدا بریده ام از عشق و زندگی دیگر
به آیه آیه توبه به جان الرحمان
« علی حیات بخش »
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۰ ساعت 12:58 توسط پسرک خواب آلود
|