باز آ
 
این شعر زیبا از دیوان شمس تبریزی با صدای ملکوتی شکیلا واقعا شنیدنیست 
 
 
    
 
حتما بشنویدش.
| جانا به غریبستان چندین به چه میمانی | بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی | |
| صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم | یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی | |
| گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خواند | ور راه نمیدانی در پنجه ره دانی | |
| بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس | با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی | |
| ای از دل و جان رسته دست از دل و جان شسته | از دام جهان جسته بازآ که ز بازانی | |
| هم آبی و هم جویی هم آب همیجویی | هم شیر و هم آهویی هم بهتر از ایشانی | |
| چند است ز تو تا جان تو طرفه تری یا جان | آمیختهای با جان یا پرتو جانانی | |
| نور قمری در شب قند و شکری در لب | یا رب چه کسی یا رب اعجوبه ربانی | |
| هر دم ز تو زیب و فر از ما دل و جان و سر | بازار چنین خوشتر خوش بدهی و بستانی | |
| از عشق تو جان بردن وز ما چو شکر مردن | زهر از کف تو خوردن سرچشمه حیوانی | 
       + نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۰ ساعت 9:11 توسط پسرک خواب آلود
        | 
       
   
